هر روز همچون شیر غُرّیدم در این شهر
پریروز شناختمت،
دیروز عاشقت شدم،
و امروز...
دیوانه ات هستم !
اگر همه چیز همینطور خوب پیش برود؛
بزودی برایت خواهم مُرد!
***
روزهایی که دستت در دستم بود ؛
دل توی دلم نبود...
فاصله یعنی...
دل عاشقم همیشه ، تنگه چشمای تو میشه
عطر توهم میپیچه ، تو هوا
میشه با تو خاطره ساخت
میشه دل به عشق تو باخت
میشه واست مرد ، بخدا
نمیدونم ، قراره تا کجا
اما دوست دارم
نمیدونم نمیدونم نمیدونم چرا؟
اما دوست دارم
غیره تو مگه کسی میتونه ، ماه اسمونه من باشه
توی روزای سرد ، مهربون گل من باشه
قدره چشماتو میدونم ، بخدا دنیا کوتاهه
کسی فرداشو نمیدونه ، فرصتا قدره یه اهه
نمیدونم ،قراره تا کجا
اما دوست دارم
سلام دخترک پولدار،خوشگل،با کلاس!
وقتی به من بی پول،زشت،بی کلاس نه میگویی خنده ام میگیرد!
چون میدانم مقصد جفتمان
یکیست!
خاک…
موهایم را تراشیده ام
مویی که دست در آن کشیده نشود بودنش بیهوده است
تنها مانده ام
در روزگاری که شیرینی نیست تا برایش فرهاد شوم
همه تلخند
حالا که نیستی بوسه هایم را نثار دیوار های اتاقم میکنم!
همان دیوارهایی که دستهایت را می چسباندی به آنها و چشم هایت را می
بستی و …
یادت می آید…
ﺗﺎ ﻣﺎﻝِ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺸﯽ ،
ﺑﻘﯿﻪ ؛ ﺗﺎﺯﻩ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ
ﺩﺍﺭﻥ …
ﺑﻨـﺪﺑﻨــﺪِ ﻭﺟـــﻮﺩﻣـ ﺑـــﻪ ﻟـــﺮﺯﻩ ﺩﺭﻣــــﯽ ﺁﯾـﺪ
ﻭﻗــــﺘﯽ ﺗـــﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﻤـ ﻋﺸﻘـــﻤـ
“ ﻋﺰﯾﺰﻣـ ” ﻫــﺂﯾﺶ ﺭﺁ ﺩﺭ ﮔـــﻮﺵ ﺩﯾﮕـــﺮﯼ ﺯﻣﺰﻣـﻩ ﻣﯽ ﮐـﻨﺪ…
یه روزهایی هست که دلم می خواد بیام پیشت
بشینم و مثل روزای دور دست همو بگیریم
ومن احساس کنم که فقط من تو زندگیت بودم
ولی افسوس نه تو با وفا ماندی و نه من
طاقت این خیانت بی انتهایت…
جاگذاشته ام دلی
هرکه یافت
مژدگانی اش تمام “زندگی ام”
باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر
باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه
یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم
می دریدم قلب خود را
دور می گشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان
می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه
پر بهانه زود برگردی به خانه
یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد
این ترانه باز باران باز می گردم به خانه
لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.
روز مادرو به همه مادرا مخصوصا مادر خورم تبریک میگم
ایشالا همشون 120 ساله شن با بابا ها.
مادر بودن سخت ترین و پرمشقت ترین کار دنیا است که
تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد
و تنها حقوقی که بابت آن طلب میکند اندکی عشق است،
مادرم تو را عاشقانه دوست دارم
و با تمام وجودم به تو عشق می ورزم
مادرم خیلی دوست دارم
اگر روزی بیاید که عاشق شوم،
روزی که این دل شکافته شود،
آنچنان عاشقانه خواهم نوشت که نوشتههایم آوازه این شهر شود…!
آنچنان مینگارمش که با تک تک کلماتم دل ربایی کنم…!
غزلی خواهم سرود از جنس نگاهش، شعری خواهم گفت از ناز چشمانش…
مست میکنم ، دل میبرم ، جان میکنم از هر کس که بخواهد
به عاشقانههای که فقط برای اوست نگاهی بیاندازد…
تعداد صفحات : 6